قاب زندگي

به زندگی خارج از کادر فکر می کنم.. آثاری که مرا فرا تر از قالبهای خشک و
دست پاگیرشان می کشند . سوژه هایی که ساختاری را که قرار است تعریفشان کند
٫ می شکند.معما گونه و سحر آمیز و دور از دسترس نگاهها ی خیره و خالی ،
انگار در یک زندگی بی پایان خارج از کادرهایشان تکامل پیدا می کنند .
به
استادی که می گه فقط دیدن مهمه موافق نیستم از اینکه مجبور باشم چیزی رو
ببینم متنفرم اونهم با پیش فرضهای شبکه بینایی .برام مهم نیست چی میبینم
بلکه مهم چطور دیدنه . فکر می کردم هنر مدرن بعد از اون همه کشمکش این
قضیه رو روشن کرده!
کیفیت یه نگاهو توی بلند پروازیهاش و نتیجه گیریهای
شخصیش دوست دارم ٫ وقتی با خیال آغشته می شه و به یه فضای ذهنی شخصی مبدل
می شه. اما دور برم پر از آدمهای اصولگرا و با آموزشهای رقت آور و دست پا
گیر هستند. مخصوصن وقتی مجبورم می کنند مثل اونها ببینم و یه راه مشخص طولانی رو
برم که راه من نیست. قبلنها منم اعتقاد اونها را داشتم که روند آموزشی
کلاسیک باید طی بشه تا بعدها به کارهای شخصی برسیم و اینکه میشنوی زوده
٫ هنوز زوده .اما امروز با خودم می گم برای چی زوده ؟ مگه قراره چی بشه .
هدف خلق و لذت بردنه . تخلیه هیجانات درونی با یک زبان ویژه نه ابزارهای
رایج . وقتی احساس آزادی و راحتی توی کاری نمی کنم می ذارمش کنار . قبلن
توی سینما این اتفاق برام افتاد . و اینکه میبینم چقدر همه چیز شبیه همه
حتی اگه در ظاهر اینطور نباشه. هنر هیچ وقت تو این مملکت یه جریان نبوده بلکه در حد یه ابزار باقی مونده .
وقتی می بینم بعضی ها اینقدر ذوق می کنن به دیوار خونشون تابلو آویزان کنن تعجب می کنم مخصوصا اینکه بعد از چند روز دیگه اونها هرگز دیده نمی شن و در همون کادر خودشون می میرن.
*/ توضيح نقاشي : اثر بسيار زيبا و خلاقانه زنده ياد سهراب سپهري
*/ بقا یعنی زندگی در حد امکــــــان/ اینو راوی یه برنامه مستند می گه وقتی غازهای وحشی توی مسیر مهاجرتشون با شلیک گلوله از پای در می یان .قبل از این اتفاق راوی گفته بود پرواز پرنده مهاجر تنها یک تعهد است ٫ تعهد به بازگشت!
پوزش : بعلت درگيريهاي شغلي كه اين چند وقت برام پيش اومده بود، دسترسي به بلاگ دوستان برام مقدور نبود اما به ياد همگي شماها بودم با اين شرحي كه دادم اميدوارم پوزش مرا قبول بفرماييد.
ربط به پوزش: اثر تحريمها خيلي زودتر از اوني كه فكرش مي كرديم خودش و نشون داده.
+ نوشته شده در شنبه ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت توسط مـــهــاجـــر
|
اینجا مینویسم تا مغزم خالی شود، شما چیزهای که میخوانید از مخیله یک انسان به ظاهر امروزی ست... اما در درونش آتشفشانی ست از چرایی، که در جوش و خروش است.! این نوشتهها عصاره آن همه است...