این آخری


سلام! یکی از اسم‌های خداوند است. بر آغاز و پایان هر کار سلام می‌فرستیم. برای پایان سالی که برفت و سلام بر سالی که خواهد آمد. 

بیقین دلتنگ سالی خواهم شد که رفت تا بیشتر از اینکه شاد باشم برای سالی که خواهد آمد. فاصله گرفتن از خاطره‌ها مرا ترسو‌تر و دل لرزان‌تر می‌کند. ترس از کمرنگ شدن یاد‌ها و نام‌ها، ترس از خاکستری شدن نقش‌ها و بی‌صدا شدن صدا‌ها می‌کند. 
زمان به جلو حرکت می‌کند و ثانیه‌ها به قرار ما بی‌قرارند. آن وقت است که به همه چیز شک می‌کنم. که مبادا یادی از یادم کم شود.


از اینکه در این یک سال خورشیدی وقت گذاشتید و خـــودمـــونــی را خوانید. صمیمانه از نگاه ها و صبوری تان قدردانی می کنم.

عکس نوشت


دلم ! هوای آسمان تو را دارد.

هر کجا رفتی پس از من، یاد من کن

آدم های مثل من هیچ چیزی رضایتشان را جلب نمی کند. من که خانه به دوش این کشور و آن کشور شدم.و هنوز هم هیچ سرزمینی مرا در خود جای نمی دهد. به این می اندیشم که کدام خاک می خواهد مرا در آغوش بگیرد.؟

یک زمانی سیاسی ترین دانشجوی دانشگاه بودم. یک آیدآل گرا، و مسئولین به من بر چسب پوپولیسم می زدند. مدام  به حراست احضار می شدم. می دانستم چه می خواهم . اما دیگران باور نداشتن. من هم باور کردم . نمی شود جایی ماند که باورت ندارند.

کوچ کردم. به سرزمینی که نمی دانستم مرا می بلعد و برای همیشه جسمم را در تسخیر خود نگه می دارد. اما می دانم روحم یک لحظه ای نیست که در هوای تو پرواز نکند.

این چند خط برای حال هوای اسفند در ایران نوشتم.

تعبیر زندگی

همه ما در زندگی باید جایی توقف کنیم و نگاهی به پشت سرمان بیاندازیم. آدم ممکن است کورمال کورمال از وسط اشکال مبهم خاطرات بگردد و لابلایش گم بشود. بعد جرات کند چند خطی از خودش بنویسد. تجربه مثل فانوسی است که تنها جلوی پای کسی که در دست دارد را روشن می‌کند.
می‌دانم تحلیل و شناخت خود بسیار سخت و گاهی دردناک است. اما باید قبول کنیم که اعتراف پیش کشیش به مراتب راحت‌تر از کسی است که به او ظلمی روا داشتیم. حتی اگر از قصاص نترسیم.
فکر می‌کنم زندگی آنقدر سخت و عذاب آور و بی‌رحم است که سخت‌ترین بخشش، دانستن این واقعیت است که زندگی بدون ما سپری خواهد شد. یعنی به این می‌اندیشم که نمی‌توانم به کسی که امروز برای دیدن خطش و شنیدن صدایش و رسیدن یکشنبه‌ها برای هم آغوشی با او لحظه شماری می‌کنم دل ببندم. به گمانم من تنها آدمی هستم که عشق را برای خودم این شکل تعبیر می‌کنم.